هزار امید دارمو ، هر هزار تویی

عذابم میده تنهایی

چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۴۹ ب.ظ

حواسم پرت موهاته که دست باد اما نه
یا ماهی که با لخندت زمین افتاده اما نه
شاید طوفان زیباییت عذابم میده اما نه
شاید دریای دور ما دیگه خشکیده اما نه
من این روزا یه کم گیجم نه احساسی نه رویایی
فقط من موندم و زخمام عذابم میده تنهایی
من این روزا حواسم نیست چه رگباری تو رگهامه
فقط از وقتی یادم هست طنابی دور دستامه

بهار از لای انگشتات داره می وزه تو دنیام
تو از وقتی که خندیدی جهان افتاده تو دستام
میشه دیوارای بین تو و دنیامو بردارم
من از کوچه های این شهر جوونیمو طلبکارم
من این روزا یه کم گیجم نه احساسی نه رویایی
فقط من موندم و زخمام عذابم میده تنهایی
من این روزا حواسم نیست چه رگباری تو رگهامه
فقط از وقتی یادم هست طنابی دور دستامه

  • ra nafas

نظرات  (۱)

یادمه که پسرخاله تو دوس داشتی

چی شد؟به کجا رسیدید؟خواستگاری کردن؟؟

ان شاالله که هرچی خیره رات پیش بیاد و یه روز بیای بگی نامزد کردید^-^

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی